همــــــــــــــــشاگردی سلام
 
همــــــــــــــــشاگردی سلام
بخوانیم این جمله در گوش باد چو ایران نباشد تن من نباد
 
 
دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 15:23 ::  نويسنده : آقای رفیعیان

 خدایا من رو ببخش که همیشه ازت طلبکارم ...

چرا ؟!

نمیدونم شاید فکر میکنم :  " چون بهم لطف کردی و منو آفریدی ، مدیون من شدی ! "

خدایا ببخش که همیشه به فکر معامله کردن با تو بودم : ... " خدایا اگه فلان کارو واسم انجام بدی ... منم قول میدم که فلان و بهمان ... "

خنده ام میگیره شاید هم گریه ، تو میدونی که نمیتونم سر قولم بمونم؛ ولی جوابم رو با محبتت دادی ... خدایا آخه چرا ؟ 

خدیا من دردونه ی مخلوقاتتم و شاید به همین خاطر ننر بار اومدم ...

خدایا من باهات کلی حرف دارم و تو هم همیشه برام وقت داشتی و داری

خدایا من فکر میکنم تو خیلی عاشم بودی و هستی

تو هزاران  نشونه برام فرستادی

تو اینقدر عاشقم بودی و هستی که شریف ترین انسانها رو برای رسوندن پیغامت برام انتخاب کردی و فرستادی ، و بهترینشون، همونی که از ابتدا به امین بودن معروف بود ...

خدایا تو خیلی بهم پوئن و امتیاز دادی، ولی من دارم می بازم

من دارم به خودم می بازم ...

باختی بزرگتر از این وجود داره که فقط وقتی سر و کله پیدا دور و برت پیدا میشه که دچار مشکلی شده باشم ؟

خدایا این دستهای منه

همونی که همیشه بطرفت درازه

و این هم سری که جلوی همه خم شده

ولی افسوس از یکبار طاعتِ با صداقت برای اطاعت 

خدایا ... این منم ... اشرف مخلوقاتت ... جانشین تو بر روی زمین ...

همونی که وقتی منو آفریدی خودت رو احسن الخالقین نامیدی

خدایا من دارم به خودم می بازم

خدایا دستم رو بگیر ...

دست کسی رو که

امیدی به طاعت ناچیز و ریایی خودش نداره ...

 



دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 11:4 ::  نويسنده : خانم هاشمی

رضا كوچولو که به تازگي صاحب يه برادر شده بود، مدام به پدر و مادرش اصرار مي­كرد كه اونو با برادر كوچیكش تنها بذارن.

پدر و مادر مي­ترسيدند که رضا هم مثل بيشتر بچه­ هاي چهار پنج ساله به برادرش حسودي كنه و بهش آسيبي برسونه، برای همین به اون اجازه نمی دادند تا با نوزاد تنها بمونه.

اما در رفتار رضا هيچ نشونه اي از حسادت ديده نمي­شد، با نوزاد مهربان بود و اصرارش براي تنها موندن با داداشش روز به روز بیشتر می شد.

تا اینکه بالاخره پدر و مادرش راضی شدن...

رضا با خوشحالي به اتاق نوزاد رفت و درو پشت سرش بست.

رضا كوچولو به طرف برادر كوچیكترش رفت، صورتش را روي صورت او گذاشت و به آرومي گفت:

« داداش كوچولو، به من بگو خدا چه شكليه؟ من كم كم داره يادم ميره»

 

 

 

 

 



شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, :: 19:56 ::  نويسنده : همشاگردی

سلام مجدد به همه اهالی وبسایت همشاگردی
عباسی جان عزیز من هم همانند شما به تحصیل علم مشغول هستم و در هوای عاشقی به دنبال پر و بال و پرواز! ای کاش روزگار ناکامی برای تک تک ما آدم های زمینی به پایان می رسید و ما می توانستیم به جایگاه واقعی خود یکبار دیگر دست پیدا می کردیم. افسوس که روزهای با ارزش و گرانبهای جوانی رو به گذر است و ما هنوز در حوالی آرزوها و خاطره های خود محبوس هستیم. من تنها به عنوان عضوی از یک جامعه مبتلا دستان دعا رو به آسمان دراز می کنم و ملتمسانه و خاضعانه از خداوند متعال درخواست می کنم نسل جوان حال حاضر جامعه را هدایت کند و در طی نمودن مسیر کمال حال در خصوص تحصیل علم و معرفت و یا زندگی شخصی تأهل و کار یاری رساند و بر همه ما آدم ها عفو عمومی زند و برای همیشه برای سازندگی ما را آزاد کند.
دلمان که می گیرید حاصل لحظاتی است که دلبسته ایم.



شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, :: 15:13 ::  نويسنده : همشاگردی

(استاد حسین طاهریان)باسلام
آقای عباسی مطمئناً بعد از کلاس درس تجزیه و تحلیل سیستم ها شما قادر به تحلیل مفاهیم سازمانی خواهید بود. من شکی ندارم. چرا که با دانسته های خویش از این درس موفق به این کار شدم. (پروژه استانداری)
اینکه دانشجو کوتاهی کرده و بخش عملی را انجام نمی دهد یا از اینترنت مطالب آماده جمع آوری می کند به نظرم به مدرس بر نمی گردد.
من تا اونجا که می تونستم با وجود مشکلات اساسی که بعد از تحویل سال برام وجود داشته در این درس برای دانشجو تلاش کردم. با این وجود اگر هنوز اندکی نارضایتی در خصوص شیوه یا مفاهیم و یا غیره وجود دارد به بزرگواری خود عفو کنید. بگذارید تنها خاطره ای خوش از من و شما و دیگر افراد کلاس در خاطره ها بماند.
من الله التوفیق و علیه التکلان
(پاسخ  به استاد)

استاد گرامی جناب آقای طاهریان

باسلام و عرض ادب

باستحضار عالی میرسانم  عرض بنده خدایی نکرده حمل بر وجود نارضایتی و یا کوتاهی از جانب جنابعالی تلقی نشود، چراکه بنده معتقدم آن میزان که شما در کلاس های خود ارائه و تلاش نمودین بسیار فراتر از سایر اساتید فعلی می باشد و اگر کسی بر این عقیده نباشد یا باید دلیل مستدلی داشته و یا باید نگرشی مجدد در رویکرد خود در مواجهه با مسائل اتخاذ نماید.

و به سهم خویش از شما کمال سپاس و تقدیر را دارم و این جمله حضرت امیر را به شما هدیه می نمایم:

«هرکس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خود نموده است»

علی ایحال در خصوص موضوع مورد بحث مورخ 1391/3/6 معروض می دارم که : دغدغه ی و نگرانی من همچون دلواپسی های پدرم در زمانیکه من باید درس می خواندم و نخواندم (به هر دلیل) می باشد. وقتی میبینم زماینکه اعلام می شود استاد غیبت کرده و کلاس دائر نمی شود بعضی دانشجو ها با فریاد شادمانی دستهای خود را گره کرده بالا می برند و شادی میکنند...

و من تاسف می خورم.

زمانیکه بعضی دانشجو ها هنوز نمیدانند نظرسنجی یعنی چی؟

اصلا دانشجو یعنی چی؟ و اگر از اونها بپرسی برای چی دانشجو شده اید؟

نیازی نیست از آنها بپرسید کرسی های آزاد اندیشی یعنی چی؟

چون از پاسخهای آنها می توان یک فیلم کوتاه طنز تهیه نمود.

همیشه بدنبال آماده ترین جواب می گردند شاید هم و البته همیشه صورت مسئله را یا پاک نموده و یا به تمسخر می گیرند . درد من از جایگاه فعلی ما در کسب علم، تمدن و فرهنگ است.

و شاید زمانی نمی دانستیم و یا بقولی نمیگذاشتند که بدانیم که هستیم و چه میتوانیم باشیم ولی الان چطور؟ الان که میفهیم چرا باید خود را به نفهمی بزنیم؟!

آن مشت های گره کرده که در زمان عدم تشکیل کلاس به هوا می رود در واقع با آن مشت های گره کرده بر طبل نادانی و جهالت خویش می کوبیم و خوشنودیم.

بجای اینکه این مشت ها بر دهانی که بدخواه و ... ما هستند کوبیده شود حالا خودمان و جهالتمان را جشن گرفته ایم.

شاید تصورات ذهنی من خنده دار و یا مضحک باشد ولی آنقدر در روح و روانم رسوخ نموده و لحظه ای مرا رها نمیکند که حتی امور روزانه ام را تحت شعاع قرار داده است.

دلم می سوزد وقتی بعضی از داشنجو ها را می بینم...

استاد؛ اگر علامه دهر هم باشد تا زمانیکه دانشجو نخواهد چیزی بفهمد هیچ فایده ای ندارد؛ البته ترفند های آموزشی را فراموش نکرده ایم ولیکن عرض کردم دانشجو نخواهد، یعنی عالمانه نمی خواهد ... خوب پس حق ماست اگر به ما میگویند کشورهای جهان سومی یا چهارمی یا فلان و فلان...

انرژی هسته ای حق ما نیست ؛

توهین و بی احترامی ، تروریست بودن، وحشی بودن، بی فرهنگی، بی کلاسی ، افغانی بودن حق ماست...

و همیشه یک چوبی بالای سر ما باید باشد تا فرمان ببریم!!!

 دانشمندان ما در خون خود می غلطند و بعضی دانشجوها، نمیدانم، آیا نام چندنفر از آنها را می دانند؟

وقتی همشاگردیمان ، ما را قابل دانسته و از دلش برایمان تعریف می کند که وقتی 3 ساله بو ده پدرش بخاطر وطن و بخاطر اسلام و بخاطر امینت و آسایش فعلی ما که اکنون به صندلی های دانشگاه اینگونه لم بدهیم؛ شهید شده است.  میگوییم: (این ... چیه که سر کلاس می گن...)

نمی دانم چه بگویم ولی شما می فهمید که چه باید بگویم.

سید جمال الدین اسد آبادی می گوید من در غرب اسلام دیدم ولی نشنیدم ولی در شرق اسلام شنیدم ولی ندیدم.

و البته بنده معتقدم که دیانت ما عین سیاست ماست ولی آیا همه چیز سرجای خودش است؟

شاید منتظریم کسی بیاید و مشکلات ما را حل کند؟ و شاید منتظر منجی؟ چون شنیدم می گن اگه اون بیاد همه مشکلات ما حل میشه !!! خوب یعنی چی؟

یعنی بشینیم تا یکی بیاد مشکلات ما را حل کنه؟ پس چرا من خلیفه الله هستم؟ و قطعا اگر این درست است، خلیفه الله بودنم درست نخواهد بود؟

مشکل من خودم هستم. نه خود به معنای حقیقی بلکه حقوقی. یعنی دانشجو هستم نه چیز دیگری.

استادم عزیزم جناب حاج آقا علیرضا پناهیان می فرمود «ما باید متفاوت و تاثیرگذار باشیم»

اگر قرار بود مثل دیگران باشیم که خوب تکلیف روشن است. الفاتحه...

ولی اگر قرار است متفاوت باشیم باید از جایی شروع کنیم. برای اینکه ایران 89 با 90 و 90 با 91 متفاوت باشد و من متفاوت باشم .

من باید تعیین کننده باشم چون می توانم . من باید تصمیم گیرنده و هدایت کننده باشم چون می توانم.

چشم انداز درست یک دانشجوی ایرانی اینگونه باید باشد. ولی استاد گرامی از شما می پرسم چند نفر از شاگردهای شما این چنین طرز فکری دارند؟

و هر وقت نکته ای عرض میکنم به همه چا بر میخورد غیر اونجایی که باید بخورد. دریغ از یک ذره قلقلک وجدان و غیرت ایرانی، که حاضر به خوشی بر جهالت خود هستیم . متاسفانه...

بهرحال ؛

استاد گرامی شما فرمودید بگذارید خاطره خوشی از ما بجا بماند!!!

نمیدونم منظور شما از این مطلب چه بود؟

من حرفم ، حرف دل ، حرف دلسوزی، حرف عشق به وطن و هموطن است و همین بس. ارادتمند محمدسجادعباسی

شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, :: 1:34 ::  نويسنده : آقای رفیعیان

 

هر چه می گفتیم ، جواب که می داد ، آخرش می گفت :« فدات بشم » تکیه

کلام  همین بود . من بودم و  و . منتظر  ها بودیم . صدایی

آمد ؛ یک چیزی شبیه پاره آجر افتاد زیر پایمان . حمزه خوابید و صدای انفجار و چند

تا کوچولو برای من و حمید و یک بدن پاره پاره برای حمزه . بوی بود و

صدای بال  و انگار از  ی پاره اش باز هم می گفت : **  **

شادی روح تمام 

 



پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 13:23 ::  نويسنده : آقای رفیعیان

گفتند درباره ي   ننويسيم حيف است، كم است، براي تو آري ،

اما براي من؟ عاشقانه هايم تنها براي،

براي تو كم است از تو ، براي من اما همه چيز است.

اي تنها بهانه ي ! اي تنها رابط ميان ما و آسمان! 

 اين ، نيامدي ، ، آقاي من،  ... ... 

                                  برای تعجیل در ظهور آقا صاحب الزمان (عج) صلوات

دانلود   فایل صوتی فوق العاده زیبا (شاید این جمعه بیاید ) پیشنهاد میکنم حتما دانلود کنید

دانلود

اگه دانلود کردید صلوات فراموش نشه

منبع :یا مهدی(عج)



پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 9:35 ::  نويسنده : خانم هاشمی

باز پنجره های ملکوت به بهانه ای دیگر گشوده شد و چه عاشقانه می سراید : این الرجبیون ؟

چه خدای عاشقی که گناه می خرد و بهشت می فروشد و ناز بنده می کشد.

امشب، از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی صاحبخانه برای استقبال می آید، با طبقی از آرزوهایی کــه می خواهی

پس از بزرگ ، چیزهای کوچک نخواهیم . . .

امشب شبی است که خودخواهی در امواج بلند خداگرایی محو می‌شود، دستهایت را به سوی آسمان بلند کن و آرزوهایت را یکجا رها کن.

أین الرجبیون؟ لیلة الرغائب آمد. بوستانی بزرگ از رجب المرجب.

امشب ملائکه بر زمین نزول می‌کنند و تو مختاری که هر چه خواهی آرزوی کنی و خدایت به هر آنچه که می‌گویی شنواتر از پیش منتظر است.

امشب می‌شود کوله‌بار دنیا را هر قدر هم سنگین باشد از شانه‌هایت پائین بکشی و دل کوچکت را به بیکران آسمان گره بزنی و طبق طبق آرزو و دعا را رها کنی.

لیلة الرغائب؛ شب آرزوها؛ وعده‌گاه خدا؛ شبی که آسمانش پر از برق ستارگان است و هر دعایی که آسمان می‌رود به ستاره‌ای تبدیل می‌شود و در پهنه آسمان می‌درخشد.

راه بخشش شاید در نظرت سخت و طولانی باشد اما امشب اگر عاشق شوی، پیاده هم می‌شود تمام مسیر را بی‌هیچ سخنی از رنج و کم طاقتی طی کنی.

امشب یکی از شب‌های چهارگانه‌ای است که درباره احیا و شب‌زنده‌داری آن سفارش‌های فراوانی شده است.

لیلة الرغائب آمد تا دل‌های مجذوب را از لابلای همه دل مشغولی‌ها و هیاهوی دنیا به میهمانی خدا ببرد.

 

 

و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم

خدایا زمین گیر شدنم را مپسند . . .



پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 8:37 ::  نويسنده : خانم هاشمی

فصل چهارم

اصول و مفاهيم سازماني

 

سازمان عبارت است از سيستمي متشكل از اجزاء به هم پيوسته و مبتني برنظم و انظباط كه در جهت رسيدن به هدفهاي خاصي فعاليت مي‌كند و سازماندهي عبارت است از فراهم آوردن امكانات و وسايل مورد نياز براي رسيدن به هدفهاي سازمان مي‌باشد.



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, :: 14:37 ::  نويسنده : همشاگردی

  یک دوست خوب ممکن است در بیمارستان به ملاقاتتان بیاید و بگوید، "زود خوب شو" و برود. اما یک دوست واقعی کنارتان می‌نشیند و می‌گوید، "تا زمانی که خوب شوی کنارت خواهم بود!" ...



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, :: 12:13 ::  نويسنده : آقای حاج علیان

 

الهی نام تو ما را جواز،
مهر تو ما را جهاز،
شناخت تو ما را امان،

لطف تو ما را عیان.

الهی ضعیفان را پناهی.
قاصدان را بر سر راهی.
مومنان را گواهی.
چه عزیز است آن کس که تو خواهی.

الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد،
ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت.
ای ظاهر بی صورت و ای باطن بی سیرت،
ای حی بی ذلت و ای معطی بی فطرت و ای بخشنده بی منت،
ای داننده رازها،
ای شنونده آوازها،
ای بیننده نمازها،
ای شناسنده نامها ،
ای رساننده گامها،
ای مبر از عوایق،
ای مطلع بر حقایق،
ای مهربان بر خلایق،
عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر
و بر عیب های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر،
از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.

 

فرارسیدن ماه رجب و میلاد با سعادت امام باقر مبارک باد

 

 



درباره وبلاگ


به وبلاگ خودت خوش اومدی عزیزم این وبلاگ با پیشنهاد استاد گرامی جناب آقای مهندس علی اکبر بنی اسدی راه اندازی شد و پاتوق همشاگردی های دانشگاه جامع علمی کاربردی جهاددانشگاهی سمنان بوده و در حال بروزرساني براي درس تجزيه و تحليل سيستم ها (استاد طاهریان) محیط های چندرسانه ای (استاد مدرسی) و آزمایشگاه پایگاه داده (استاد صندوقدار) و پایگاه داده (استاد معدنی) و شبکه (استاد دارایی) و ...مي باشد . مدیریت وبلاگ بصورت گروهی و نظراتتون برای گروه خیلی مهمه و امیدوارم از نظرات شما بهره مند شویم. دوستانی که تمایل به همکاری دارند با آغوش باز پذیراییم. رویکرد ما در کنار ارائه مطالب آموزشی صرفا تبادل اطلاعات و تجربیات و نوعی پاتوق قرارمدارهای همکلاسی ها و سایر دوستان می باشد. دوستون داریم و به امید دیدار شما عزیزان
آخرین مطالب


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
!-- Started code by varoone.ir ---- YahooID: davod_v2008 -->